به گزارش عصر اتحاد در گرمای یک روز عادی خوزستان ، حادثهای رخ داد که عادی نبود. دزدان مسلح، به خانهای هجوم بردند؛ با نقشهی زور، با زبان تهدید، با قلبهای سیاه. اما آنچه ندیده بودند، قد علمکردهی غیرت بود. پدری ایستاد. با دستانی که نانآور خانه بودند و قلبی که پناه چهار دختر بیپناه بود. در لحظهای که وحشت در چشم عزیزانش موج میزد، او تصمیم گرفت «مرد بودن» را نه در شعار، که در عمل معنا کند. پدر دلاور اهل شعیبیه ى خوزستان، با تمام وجودش ایستاد و اجازه نداد آن خانه، قبرستان حرمت و امنیت شود.