تهیه و تنظیم : مینا رامی
اشاره: در طی جنگ تحمیلی، عملیاتهای بسیاری توسط رزمندگان ایرانی شکل گرفتند که در نهایت منجر به بازپسگیری مناطق اشغال شده و آزادسازی و پاکسازی آنها شدند. یکی از این عملیاتهای مهم عملیات “والفجر ۴” نام دارد. این عملیات توسط قرارگاه عملیاتی مشترک حمزه سیدالشهدا (ع) به فرماندهی سرهنگ غلامحسین امیربیگی و حاج علی رضاییان در تاریخ ۲۸/۴/۱۳۶۲ در منطقۀ عمومی مریوان به منظور غافلگیری و فریب دشمن از جبهههای جنوب، انهدام پایگاههای ضد انقلاب، برخورداری از یک خط پدافند مطمئن و دسترسی سریع مریوان به بانه، اجرا شد. دشت وسیع و دره شیلر میان شهر مرزی بانه و مریوان با فرورفتگی خاصی که از خاک عراق به داخل ایران دارد ، در گذشته و در تاریخ جنگ تحمیلی منطقه مهمی به شمار میرفت. بلندیهای سورن، سورکوه و کانی مانگا در دهانه این دشت قرار دارند.
با شکست عملیات والفجر مقدماتی، نظر آیتالله خامنهای و دیگر اعضای شورای عالی دفاع همچنان بر اصل وحدت فرماندهی بود اما برای عملیات بعدی، یعنی والفجر ۱، محوریت فرماندهی به نیروی زمینی ارتش واگذار شد که این عملیات هم به ناکامی انجامید. پس از ناکامی در والفجر ۱، امام خمینی دستور داد ماموریت فرماندهی ادامه سریعملیاتهای والفجر به آیتالله هاشمی رفسنجانی واگذار شود. به این ترتیب از اردیبهشت تا بهمنماه ۶۲ با رعایت هماناصل وحدت فرماندهی، عملیاتهای والفجر ۲، والفجر۳ و والفجر۴ در کوهستانهای غرب و شمال غرب کشور در دستور کار قرار گرفتند. اما بحران انتخاب بهترین شیوه مدیریت عالی دفاع در جبهه ایران علیه عراق، تا ۳۰ بهمن ۶۲ یعنی سهروز پیش از اجرای عملیات خیبر ادامه داشت که در نهایت در همانروز با دستور امام خمینی، آیتالله هاشمی رفسنجانی بهطور رسمی بهسمت فرمانده عالی جنگ منصوب شد.
* شهید همت فرماندهی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) را عهدهدار شد
در زمان انجام این عملیات که حاج محمد ابراهیم همت فرماندهی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) را برعهده داشت پس از خاتمه عملیات خونین والفجر۴ دستور داد کل رزمندگان عمل کننده لشکر در عملیات جهت یک سخنرانی توجیهی، در اردوگاه قلاجه، تجمع کنند.
عملیات والفجر ۴ در سه مرحله و با هدف وصل این بلندی ها به یکدیگر در خط خودی، از روز ۲۷ مهرماه ۱۳۶۲ به مدت ۳۳ روز در منطقه جبهه شمالی سلیمانیه و پنجوین انجام شد.
حمله ساعت ۲۴ و با رمز یا الله … با الله … یا الله در منطقهای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد. نیروها در دو محور بانه و بلندیهای لری، گرمک، کنگرک و در محور مریوان و بلندی های پنجوین به نام زله ، مارو و خلوزه به پیشروی پرداختند.
منطقه عملیاتی والفجر ۴ در حوزه استحفاظی سپاه یکم نیروی زمین ارتش عراق بود و مناسبترین راهکار نظامی برای وارد کردن یکضربه روانی سیاسی به سپاه یکم عراق، آن بود که پیشرفتگی دشت شیلر از قلمرو عراق جدا شده و نیروهای مسلح ایران، ضمن بریدن این پیشرفتگی، ارتباط نزدیک زمینی بین مریوان و بانه را در طرفین آن برقرار و شهر پنجوین را که در حاشیه جنوب غربی این پیشرفتگی قرار دارد، تصرف کنند. آیتالله هاشمی رفسنجانی سخنگوی وقت شورای عالی دفاع و فرمانده عملیاتهای والفجر هم آن روزها در گفتگوی خود با خبرنگاران در حاشیه جلسه شورای عالی دفاع در روز سهشنبه ۳ آبان، (۶ روز از والفجر ۴ میگذشت) گفت «من نمیدانم وقتی (در پایان جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی) انگلیسیها این منطقه را بین ایران و کشور نوبنیاد عراق مرزبندی میکردند، چه برنامههای شومی داشتند که به این شکل این منطقه را مرزبندی کردند؟»
* مرحله دوم عملیات والفجر ۴
مسئولیت کلی هدایت والفجر ۴ به قرارگاه حمزه سیدالشهدا سپرده شد. پس از شروع عملیات، تیپ ۳۰ گرگان از ارتش و لشکرهای ۱۷ علی ابن ابیطالب، ۳۱ عاشورا و ۲۷ محمدرسول الله و ۵ نصر هم از سپاه به آن افزوده شدند. مرحله دوم عملیات هم شامگاه همانروز آغاز شد که در نتیجه آن، رسانههای غربی به انتشار خبر آن پرداختند. صدام در واکنش به شروع این عملیات، تهاجم به مناطق مسکونی غیرنظامی را در دستور کار قرار داد و ایران را با انجام این حملات موشکی و هوایی تهدید کرد. او همچنین از همکاری کردهای مخالف خود با ایران انتقاد کرد و گفت ننگآور است که عربها از سرزمین کردستان عراق دفاع کنند. جالب است که همانزمان روزنامه ساندیتایمز خبر داد ارتش ترکیه اعلام آمادگی کرده در صورت لزوم از منافع خویش و لولههای نفتی عراق که از ترکیه میگذرند، دفاع کند. این روزنامه مدعی شد ۴۰۰ کرد، ترکمن و عرب عراقی برای جلوگیری از صدور نفت خام عراق به بندر جیهان ترکیه، در قالب قوای نامنظم ایران فعالیت میکنند.
عدم تحرک سپاه یکم عراق برای بازپسگیری مناطق از دست رفته در دو مرحله اول عملیات والفجر ۴، باعث ابهاماتی در ذهن فرماندهان ایرانی شد. سرلشکر ماهر عبدالرشید فرمانده سپاه یکم، پس از عملیات رمضان، مرکز ثقل تلاشهای جدی و گسترده نظامی ایران را، نه جبهههای غرب و شمال غرب، بلکه مرزهای غربی خوزستان میدانست. به همین دلیل او و ژنرالهای تحت امرش عملیاتهای والفجر ۲ و ۳ و ۴ را عملیات فریب میدانستند. برهمیناساس دشمن هنوز عملیات جدید ایران را در جبهه شمال غرب جدی نگرفته بود. البته نباید عامل مهم بیانگیزگی و عدم تمایل سربازان عراقی برای حضور در نبرد را از نظر دور داشت. اما بههرحال با تداوم والفجر ۴، حملات موشکی و هوایی عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی ایران از روز ۳۰ مهر وارد مرحله جدیدی شد. از طرفی همزمان با روزهای والفجر ۴، روز یکشنبه اول آبان ۶۲ دو انفجار در مرکز فرماندهی سپاه تفنگداران دریایی آمریکا و مقر چتربازان فرانسه در بیروت رخ داد که بازتاب زیادی در رسانههای جهان داشتند و آمریکا و اسرائیل اتهاماتی را در این زمینه به ایران وارد کردند. براساس آمارهایی که بعدها منتشر شدند، میزان تلفات آمریکا و فرانسه بهترتیب ۲۴۱ و ۵۸ تن اعلام شد. در پی انفجارها، شخصی ناشناس با دفتر خبرگزاری فرانسپرس تماس تلفنی گرفت و ضمن معرفی خود به عنوان نماینده جنبش آزاد انقلاب اسلامی، مسئولیت این انفجارها را به عهده گرفت.
در همان روز یکشنبه اول آبان، نشست دیگری برای تصمیم گیری درباره اجرا یا لغو عملیات والفجر ۵ در محور بمو-دربندیخان در قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا برگزار شد که در این جلسه همت مامور شد لشکر ۲۷ را هرچه سریعتر به منطقه عملیاتی والفجر ۴ در شرق پنجوین منتقل کند. در نتیجه همت باید ۸ هزار نیروی لشکر خود را از این منطقه به مریوان منتقل میکرد. و این کار در یک ستونکشی ۷۲ ساعته عظیم انجام شد؛ طی سهمرحله در یک فاصله حدوداً ۳۳۰ کیلومتری. این ستون کشی یکی از نقاط قوت حاج عباس ورامینی مسئول ستاد لشکر بوده که این کار را روز سهشنبه ۳ آبان از اردوگاه شهید بروجردی در قلاجه و اردوگاه دالاهو شروع و روز پنجشنبه ۵ آبان در اردوگاه موقت لشکر در پای ارتفاع کوخلان در غرب شهرستان مریوان به پایان رساند.
در نتیجه در مرحله دوم بعد از گذشت دو روز از مرحله نخست بلندیهای سورن و کانیمانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد اما براثر پاتکهای دشمن روی قلههای کانیمانگا برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند. تلفات یگان نیروی زمینی سپاه، در مجموع ۸۴۵ شهید و ۴۰۵۶ زخمی بود. این آمار در خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی در روز سوم آبان ۶۲ آمده که اشاره کردیم در آن روز، جلسه شورای عالی دفاع برگزار شده بود. هاشمیرفسنجانی در آن جلسه در گفتگو با خبرنگاران، درباره آخرین اخبار جبهه گفت شهر پنجوین تقریباً از دست عراقیها بیرون آمده و نیروهای ایرانی در سه طرف آن مستقر هستند.
در ادامه عملیات والفجر ۴، فرماندهان پیش از شروع مرحله سوم تصمیم به تعویق ۵ روزه عملیات گرفتند. در این مقطع، جلسات متعددی برای هماهنگیها انجام میشد و یکی از مشکلات عمده مطرحشده در آنها، پایان مدت ماموریت بسیجیها بود. غلامعلی رشید در اینباره به فرماندهان لشکرها گفت با بسیجیها طوری صحبت کنند که متقاعد شوند در منطقه بمانند اما مهدی باکری در پاسخ گفت: الان هم ما با بسیجیهای خودمان طوری در مورد ضرورت شرعی حضورشان در جبهه صحبت میکنیم که طفلکیها احساس گناه میکنند. باکری همچنین در پاسخ به فرماندهای که پیشنهاد کرد مانند کاری که امام حسین (ع) در شب عاشورا انجام داد، چراغها را خاموش کرده و نیروها را به رفتن یا ماندن مخیر کند، گفت دستزدن به چنین تمهیدی منصفانه نیست.
بههرحال؛ برای مرحله سوم عملیات والفجر ۴، ماموریت محوله به لشکر ۲۷ تصرف ارتفاعات کانیمانگا بود. اهمیت سوقالجیشی این ارتفاعات، ناشی از تسلط کامل آن بر کل منطقه غرب دشت پنجوین و همچنین تسلط کامل این ارتفاعات بر تنها جاده آسفالت ارتباطی سپاه یکم دشمن بود. با تصرف کانیمانگا و سنگ معدن، جاده تدارکاتی پنجوین بسته میشد و دشمن چارهای نداشت جز عقبنشینی بهسمت ارتفاعات پشت و دشت اربت. این بار مشکل اصلی واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۷، نبود زمان کافی برای انجام دقیق ماموریتهای شناسایی بود. امری دشوار که با توجه به تعداد اندک نیروهای باقیمانده در واحد، اجرای آن بعید به نظر میرسید. همت هم شناسایی متکی به دوربین را نمیپسندید و باید بهشخصه منطقه را از نزدیک میدید. چون نیروهای عراقی به این نتیجه رسیده بودند که در این ارتفاعات، نمیتوانند خط گسترده را بهصورت کلاسیک پوشش دهند، سنگرهای کمین پراکنده احداث کرده بودند که همینمساله کار نیروهای شناسایی و سپس نیروهای رزمنده را در گرفتن این ارتفاعات دشوار کرد.
از سحرگاه روز چهارشنبه ۱۱ آبان ۶۲ آخرین اقدامات و هماهنگیهای باقیمانده تا لحظه شروع مرحله سوم انجام شد. سپاه پاسداران تنها با ۲۵ گردان وارد عمل شد و در مجموع ۱۰۰۰ کیلومتر مربع شامل ۳۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران و ۷۰۰ کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهک های نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود گردید.
در روز اول مرحله سوم والفجر ۴، ارتفاعات ۱۸۶۶ و ۱۹۰۴ و ۱۹۰۰ کانیمانگا چندمرتبه بین دشمن و نیروهای خودی دست به دست شد؛ بهعبارت دقیقتر باید گفت این تبادلها، بین نیروهای لشکر ۲۷ و نیروی کماندویی الفاروق بودند. در نهایت نیروهای خودی مجبور شدند قلههای ۱۹۰۰ و ۱۹۰۴ را تخیله کنند. البته قله شمالی شاخ تاجر ۱۸۶۶ و دامنههای منتهی به ارتفاع ۱۹۰۰ و ۱۹۰۴ همچنان در دست نیروهای لشکر ۲۷ ماند. در این وضعیت که مناطق، پایگاههای دشمن سالم ماندند، فرمانده قرارگاه حمزه چنینوضعی را ناشی از فقدان شناسایی کافی از منطقه هدف اعلام کرد.
در این روز ۱۲۰۰ تن از نیروهای دشمن کشته و ۵۰ تن به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند. بیش از ۳۲ دستگاه تانک و خودروی بزرگ دشمن نیز منهدم شد. ۳ انبار مهمات دشمن هم نابود شده یا به غنیمت گرفته شدند. نقطه قوت دشمن در نبرد این روز، بهتعبیر همت برخورداری از جادههای مواصلاتی مناسب عنوان شد.
در ۲۴ ساعت اول مرحله سوم عملیات والفجر ۴، تنها هدفی که بهصورت قطعی تصرف و تامین شد، ارتفاع ۱۸۶۶ شیخ تاجر در جناح راست منطقه عمل لشکر ۲۷ بود.
صبح روز جمعه ۱۳ آبان روز دوم مرحله سوم با نظارت مستقیم اکبر حاجی پور فرمانده تیپ یک عمار سرانجام یک خاکریز دفاعی توسط نیروهای واحد مهندسی رزمی لشکر ۲۷ در سمت چپ خط حد گردان مسلم واقع در منتهی الیه دشت قزلچه احداث شد. به دستور حاجیپور قبضههای خمپاره ۶۰ در پشت این خاکریز قرار داده شده و خط آتش خمپاره شکل گرفت که این تدبیر، مقابل پاتک دشمن موثر افتاد. در این روز همت و فرماندهان ارشد لشکر ۲۷ در خط مقدم درگیری حضور پیدا کردند و شخص همت با گرفتن دوربین شکاری در دست، به مسئول قبضه مالیوتکا گرای شلیک به سمت سنگرها و اهداف زرهی دشمن را داد و در واقع مدتی را در حکم دیدهبان قبضهچی عمل کرد. سپس با بالاآمدن دیدهبانها از ارتفاعات، آتش دقیق و سنگینی روی مواضع دشمن گرفته شد که بهتعبیر عباس کریمی بیشترین تلفاتی که از دشمن گرفته شد، از طریق آتش توپخانه و خمپاره اندازها بود.
*نیروی احتیاط به همت داده نشد و پایان روز دوم
صبح روز جمعه ۱۳ آبان فشار دشمن روی ارتفاع ۱۹۰۴ بهقدری سنگین شد که دشمن توانست قله ۱۹۰۴ را از گردان میثم پس بگیرد. همت میگوید پس از این اتفاقات دیگر برایش مسجل شد که عمل روی یال سمت راست ۱۹۰۴ ممکن نیست و به منزله اقدام به خودکشی است.
تا پیش از ظهر روز جمعه، دو هلی کوپتر هوانیروز عراقی در منطقه گردان کمیل سقوط کردند. و نیروهای گردان عمار، شماری از افسران رده بالای تیپ سیف سعد سپاه یکم دشمن را در حد سرتیپ و سرهنگ به اسارت گرفتند که همت در سخنرانی روز سهشنبه ۱۷ آبان خود درباره این اتفاق گفت درست در اوج لحظههایی که آدمی احساس میکند تحمل سختیهای جنگ برایش ناممکن شده، آن لحظات همان لحظههای آزمایش او توسط خداوند است.
در شامگاه جمعه و در آستانه شنبه ۱۴ آبان، تیپ ۲ گارد ریاست جمهوری عراق که صدام آنها را در فرودگاه بغداد بدرقه کرده و بهسمت منطقه درگیری فرستاده بود، به طور کامل منهدم شد. نیروهای این تیپ با گردانهای حمزه و مالک لشکر ۲۷ درگیر شدند و طبق آمار عراق، گارد ویژه صدام بیش از هزار و ۴۸۰ تن کشته و زخمی در این مرحله عملیات والفجر ۴ داد.
* آمادگی برای مرحله چهارم و تحرکات دیپلماتیک
در آن شرایط امکان عملیات غافلگیرانه وجود نداشت چون یگانهای سپاه یکم عراق هرلحظه احتمال آغاز مرحله بعدی والفجر۴ را میدادند. عراق که در این منطقه از تمرکز و تشکیل یکخط ثابت و مستحکم اجتناب داشت، نیروهای خود را در قالب زنجیره پایگاههای پراکنده و مختلف موسوم به کمینهای پراکنده گسترش داد. نیروهای مسلح ایران هم به جز گردآوری مجدد و سازماندهی ضربتی نیروهای انسانی تازه از میدان برگشته، چارهای نداشتند. به همیندلیل عمده نفرات لشکر ۲۷ از خط مقدم به عقب فراخوانده شدند. مشکل خیلی از رزمندگان لشکر ۲۷ در آن برهه، نداشتن مرخصی بود. برخی از آنها، کارمند ادارات دولتی یا شرکتهای خصوصی و یا کارگر کارخانه بودند و بهخاطر حضور چندماهه در جبهه، ادارهها و کارخانهها، دستور قطع پرداخت حقوق ماهیانه آنها را صادر کرده بودند. برای تعدادی هم بهدلیل غیبت غیرموجه، حکم اخراج از محل کار صادر شده بود.
با پایان مرحله سوم عملیات والفجر ۴، همت به فرماندهان تیپهای لشکرش ابلاغ کرد هرچه سریعتر نسبت به بازسازی گردانها اقدام کنند. شرایط طوری بود که همت به این نتیجه رسید حتیالامکان هر یک از گردانهای ضربهخورده را، با استعداد دو گروهان، تجدید سازمان کند. اما اگر گردانی زیاد ضربه خورده بود، در گردان دیگر ادغام شود. طبق این تدبیر هریک از گردانهای لشکر ۲۷ برای اولین بار در تاریخ موجودیت این لشکر در قالب دو گروهان سازماندهی شدند. طبق آمار ارائه شده توسط همت، در این مقطع از عملیات، کل تلفات انسانی دشمن بالغ بر ۸۸۰۰ نفر کشته و زخمی و به اسارت درآمدن ۳۰۰ نفر از نظامیان بعث بود.
همزمان با سومین دهه آبان ۶۲، تحرکات دیپلماتیک مجامع بینالمللی برای ترغیب ایران به ترک مخاصمه و نشستن سر میز مذاکره با صدام شدت گرفت. در همانمقطع، آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت در پاسخ به گزارشگر اعزامی روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال گفت «از صلح سخن میگویند؛ در عمل آتش جنگ را روشنتر میکنند.» و در مصاحبه خود درباره کشورهای آتشافروزِ جنگ، از فرانسه یاد کرد. همانزمان غلامرضا صالحی رئیس ستاد قرارگاه مقدم حمزه سیدالشهدا در یادداشتهای روزانه خود مربوط به شنبه ۲۱ آبان نوشت «در حال حاضر سپاه یکم ارتش عراق در این منطقه، نیروی زیادی حدود ۲۰ تیپ دارد و ما با کمبود نیرو مواجه هستیم.»
لشکر ۲۷ با استعداد ۷ گردان عملکننده و ۴ گردان احتیاط، آمادگی خود را برای حضور در مرحله چهارم والفجر ۴ به قرارگاه مقدم حمزه اعلام کرد. در همینزمینه به گفته عباس کریمی فرمانده تیپ ۲ سلمان لشکر ۲۷، بهدلیل نزدیکی خط پدافند خودی با دشمن و وجود کمینهای زیاد در منطقه، انجام ماموریت شناسایی از طریق نفوذ به مواضع دشمن، امکانپذیر نبود. به همیندلیل بیشتر توجیههای عملیاتی از طریق دیدگاه مستقر بر روی ارتفاع ۱۸۶۶ انجام میگرفت؛ امری که آسیبهای خود را در خلال اجرای عملیات، وارد کرد.
با دستور همت طی چند روز و شب باقیمانده تا مرحله چهارم، چندرشته شناسایی ضربالاجل در سمت دیواره شرقی ارتفاعات کانی مانگا در دستور کار قرار گرفت. در این مرحله از والفجر۴ هم مانند مراحل گذشته، عمده نگرانی فرماندهان، کمینهای پراکنده عراقیها بود. در جریان مرحله سوم از داخل سنگرهای فرماندهی دشمن، کروکیها و مدارک جالبی در مورد انواع مواضع کمین به دست آمد که عمده مطالبشان را بعثیها از کتابهای خارجی به زبان عربی ترجمه کرده و به پرسنل یگانهای خود منتقل کرده بودند. در مجموع بنا شد مرحله چهارم والفجر۴ شامگاه شنبه ۲۸ آبان، اجرا شود.
یکی از گلایههای همت از نیروهای خودی که در روزهای پیش از مرحله چهارم والفجر۴ بیان شد، ترددهای بیمورد برخی فرماندهگردانها در عقبه بود که در مسیرهای مختلف بر اثر اصابت ترکشهای توپ با خمپاره شهید میشدند. همت با اشاره به اینکه چرا برخی از فرماندهگردانها دنبال غذای نیروها میروند و در مسیر کشته میشوند، گفت: «آنوقت اسم خودتان را بگذارید شهید!»
* مرحله پایانی والفجر ۴؛ ضربههای لشکر ۵ نصر و تیربارچی منافقین
بنا بود برای مرحله چهارم والفجر ۴، نیروهای گردان صبار لشکر ۵ نصر خود را به خاکریز خلوزه برسانند. اما هرچه همت، نیروهای خود را برای هماهنگی به محل استقرار نیروهای لشکر ۵ نصر فرستاد، نتیجهای نگرفت و در نهایت، غروب شنبه ۲۸ آبان، نیروهای گردان صبار با تاخیر خود را به خاکریز خلوزه رساندند. همت در اینباره، پیش از رسیدن گردان صبار، به عزیز جعفری گلایه کرد و گفت «آنگردان سمت چپی ما به اینجا نیامده، مسئولیت شرعی آن به گردن همان کسانی باشد که غدی کردند و هرچه برایشان صحبت کردیم، به حرف حساب ما گوش ندادند.»
در نهایت کلیه نیروهای تیپ ۳ لشکر ۲۷ یعنی گردانهای مسلم و بلال ساعت ۷ و ۵۰ دقیقه غروب از خاکریز عبور کردند. آسیب دیگری که نیروهای گردان صبار لشکر ۵ نصر به مرحله چهارم عملیات زدند، مربوط به حضورشان در عملیات است که وقتی به کمینهای دشمن رسیدند، بلافاصله تکبیر گفته و دشمن را متوجه حضور نیروهای ایرانی در منطقه کردند. در نتیجه شیار حمد توسط نیروهای عراقی به توپ و خمپاره بسته شد. در همین مرحله از والفجر۴ بود که تیربارچی عضو مجاهدین خلق با زبان فارسی با نیروهای گردان حبیب صحبت میکرد و آنها را به سمت بالا ارتفاع فرا میخواند و پس از جلب اعتماد و نزدیکشدن آنها، نفرات را به رگبار میبست در این مرحله از والفجر ۴، مهدی خندان معاون تیپ عمار به شهادت رسید. عباس ورامینی مسئول ستاد لشکر نیز زخمی و شهید شد. همچنین نیروهای گردان صبار لشکر ۵ نصر که قرار بود مشکل تصرف یال پلهای – یال ساندویچی در سمت چپ ۱۹۰۰ را حل کنند، به عقب برگشتند. در این مرحله از والفجر۴ هم پیروزیهایی به دست آمد اما در نهایت قرارگاه مقدم حمزه دستور عقب نشینی صادر کرد.
محمود امینی فرمانده گردان مسلم هم گفته در چنان شرایطی، باقیماندن در آنجا فقط به معنی خودکشی دسته جمعی بود. در نتیجه از حوالی ساعت ۴ صبح زیر نور روشن ماه، نیروها عقبنشینی کردند. در ادامه ساعت ۷ و ۴۰ دقیقه صبح هم بنا شد با گلولههای دودزا روی قله ۱۹۰۴ اجرای آتش شود تا نیروهای گردان انصار نیروهای خود را عقب کشیده و زخمیها را نیز برگردانند. در این عقبنشینی بود که مجید زادبود معاون پیشین اطلاعات عملیات، حمید شالی و محمد مرادی دو سرتیم دیگر زبده شناسایی و اطلاعاتعملیات به شهادت رسیدند. در آن شرایط که برای دشمن گروهگروه نفرات تازهنفس و خودروهای حامل مهمات و تدارکات میرسید، به نیروهای ایران، گلوله و نارنجک اضافه هم نمیرسید. در نتیجه برخی از نیروهای گردان حبیب مینهای والمر و گوجهای دشمن را مسلح کرده و از آنها به عنوان نارنجک استفاده میکردند.
محمدابراهیم همت پس از پایان همه سختیها و نامهربانیهای والفجر ۴، در دیدار تودیعی رزمندگان تیپ ۱ عمار جمله مهمی را بیان کرد؛ اینکه «تا درک عمیق در کار نباشد، نیتها پاک نمیشوند.»
پس از والفجر ۴ رزمندگان لشکر ۲۷ به خوزستان بازگشتند و در عملیات خیبر که فرماندهشان را از آنها گرفت شرکت کردند. همت، ۲۰ ماه بهعنوان فرمانده لشکر ۲۷ خدمت کرد و از پایان والفجر۴ تا عملیات خیبر که در آن به شهادت رسید، ۴ ماه دیگر از فرماندهیاش بر لشکر پایتخت باقی مانده بود.
این عملیات را ۸ تیپ و دو گردان از سپاه و ۱ لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند . فرآیند این عملیات، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر ۱۳ شهر و روستای عراق ، همراه با ۱۹۰۰۰ تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی دهها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود.
دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود.
* اهداف عملیات
عملیات والفجر ۴ به منظور حصول به اهداف نظامی زیر در منطقه عمومی مریوان، شیلر طرحریزی و اجرا شد:
۱- تأمین ارتفاعات شمال و شمال غرب مریوان.
۲- پاکسازی بخشی از مناطق اشغالی.
۳- انهدام نیروهای دشمن در منطقه پنجوین.
۴- قطع ارتباط عناصر ضدانقلاب منطقه با منابع پشتیبانی در عراق.
۵- خارج کردن شهرها و آبادیهای مرزی منطقه از برد توپخانه دشمن و سرانجام تصرف پیشرفتگی شیلر.
* نتایج عملیات
با گسترش روند پیروزیهای رزمندگان اسلام در این عملیات، قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، با انتشار اطلاعیههایی از تکمیل پیروزیها در این منطقه خبر داد. در اطلاعیه شماره یک قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) آمده بود: «نیروهای اسلام با اتکال به قدرت لایزال خداوندی، طی ۴۸ ساعت گذشته در یک عملیات گسترده در منطقه مرزی سردشت، موفق به تصرف ارتفاعات استراتژیک و مهم ۲۲۵۰ متری هنیمالا، ۲۳۵۰ متری لک لک، ۲۰۰۶ متری عمل، ۲۰۰۰ متری بلیس، ارتفاعات بیچلی و کوه رستم الان و بلندیهای دشت باژوال، ارتفاعات دولمیری، کوه بریج و خواراسب گردیدند.»
این اطلاعیه اضافه کرده بود: «رزمندگان اسلام متشکل از دلاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران، جان برکفان پاسدار و بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سلحشوران ژاندارمری و پیشمرگان مسلمان کرد طی این عملیات، همچنین هجده روستا از جمله روستاهای اسب میرزا، یوسف گل، گلاس، سید شلماش و دوله گرم را از لوث وجود گروهکهای مزدور پاک سازی نمودند.»
این قرارگاه در اطلاعیه شماره دو خود نیز تصریح کرد: «…فرزندان غیور و جان بر کف سرزمین انقلاب اسلامی، به منظور پایان بخشیدن به آتشافروزیهای ایادی داخلی کفر جهانی و سرکوب اشرار مسلح وابسته به استکبار جهانی، در پی عملیات پیروزمندانه منطقه سردشت، دو شب گذشته طی یک عملیات هماهنگ و موفقیتآمیز تحت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) مرکز عملیات مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در منطقه مرزی بانه و مریوان به مواضع ضدانقلابیون یورش بردند و به اشرار مسلح و قوای رژیم بعثی- صهیونیستی عراق که به حمایت از ضدانقلابیون با نیروهای اسلام درگیر شده بودند، ضایعات و تلفات سنگینی وارد آوردند.»
منبع :کتاب کوهستان آتش