در توضیح این که موفقیت و اقبال سریال پوست شیر برای وی مسجل بوده است، گفت: متاسفانه سیستم هنری در کشور ما تاحد زیادی به سیستم کارمندی بدل شده است به این صورت که کارگردانی متنی را بردارد و فیلم را بسازد و برود اما تا آن متن دغدغه ات نباشد و روح خودت را به درد نیاورد نمی توانی آن درد را به تصویر بکشی و برای مخاطب باورپذیر باشی.
وی افزود: پوست شیر فیلمنامه بسیار خوبی دارد به صورتی که در زمان پیش تولید این سریال وقتی که فیلمنامه‌اش را می خواندم چنان مجذوب آن شدم که ۸ قسمت اول را بدون این که حتی موبایلم را جواب دهم یا هرکار دیگری بکنم، خواندم. نقطه قوت پوست شیر جایی است که سریال را در درست ترین جای ممکن تمام می کند. یعنی تعلیق و کشمکش را به جایی می رساند که مخاطب خواهان دنبال کردن است و هر قسمت در جایی تمام می شود که مخاطب عمیقا دوست دارد قسمت بعدی را ببیند.
بازیگر فیلم سینمایی دیدن این فیلم جرم است (رضا زهتابچیان ۱۳۹۹) تصریح کرد: در حقیقت باید گفت سکانس هایی پایانی هر قسمت به شکل درجه یک مهندسی شده است.
دشتی با اشاره به شناخت خود از شخصیت شهاب حسینی پس از بازی در این سریال یادآور شد: شهاب حسینی استاد من است و در بحث کاری هم در این مدت از ایشان بسیار آموختم. حسینی برای من در بازی این سریال یک دانشگاه بود؛ از منش و رفتار ایشان در پشت صحنه گرفته تا این که چقدر به پارتنرشان اهمیت می دهند.
وی افزود: شما به عنوان کسی که در کنار شهاب حسینی بازی می کنید صرفا آرامش و طیب خاطر دارید و اصلا این گونه نیست که بگویید چون او سبقه‌ای طولانی در دنیای بازیگری دارد یا پشت جوایزش قایم می شود، رفتار خوبی نخواهد داشت.
بازیگر مجموعه نمایشی ابله (کمال تبریزی ۱۳۹۳) بیان کرد: در همکاری با شهاب حسینی شما آدمی را می بینید که در کنار شماست که کمک کند تا شما بالا بیایید نه این که خودش دیده شود و این موضوعی است که متاسفانه در بسیاری از بازیگران وجود ندارد چراکه به نقش کنارشان اهمیت نمی دهند اما ایشان همیشه می گوید نقطه استاندارد بازی در کاراکتر روبروی شماست. به همین دلیل فضایی که ایجاد می کند و گپ و گفتی که درباره نقش و تحلیل آن شکل می دهد جنسی از همفکری است و پیشنهادهایی که می دهد به نوعی مانند رفیقی است که در کنار شماست و نه آدمی که از جای دیگر آمده.
دشتی اضافه کرد: جدای از شهاب حسینی باید بگویم که جمشید محمودی در مقام نویسنده و کارگردان اثر بسیار کار درست بود.
بازیگر فیلم سینمایی اتاقک گلی (محمد عسگری ۱۴۰۱) تصریح کرد: من از قسمت دوم در سریال هستم. من در این سریال شخصیت سروان یاراحمدی هستم که با بهزاد خلج (سروان رسول) و شهاب حسینی (سرگرد محب مشکات) سه پلیس این قصه هستیم.
وی توضیح داد: فیلمبرداری پوست شیر هفته دیگر به پایان می رسد، البته قرار بود پیش از اینها به پایان برسد اما به طول انجامیده است. تمام فیلمبرداری تهران بود اما تیم یک بخش را به شمال رفتند که همان چیزی بود که در قسمت دوم این سریال دیدید.
دشتی در پاسخ به این سوال که لوکشین جایی که جنازه ساحل و بعدها شواهد پرونده (مانند دستبند صمد) در آنجا پیدا شد کجا بوده است، گفت: این لوکیشن در احمدآباد مستوفی بود. در فیلمنامه استنباط می شود که این مکان کنار اتوبان است اما در حقیقت نیست؛ احتمالا اگر مخاطب این را بداند می‌گوید که احمدآباد چه ربطی به جاده شمال دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب باید منتظر یک چهره جدید به عنوان مسبب این داستان ها باشد یا خیر بیان کرد: این را نمی توانم بگویم. تعهد دارم که چیزی در این باره نگویم. شما قرار است خیلی زیاد غافلگیر شوید. فقط می توانم بگویم چیزی که در فصل ۳ خواهید دید با فصل ۱ و ۲ از نظر قصه پردازی و روند اوج و فرود قصه و سریال بسیار متفاوت است؛ اوج قصه در کنار فرود آن است که معنا می یابد. مانند گرما که در کنار سرما معنا می یابد.
