سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی یکشنبه 7 اردیبهشت 1404
بسمالله الرحمن الرحيم
هر کسي خيرخواه ايران باشد، قطعاً خيرخواه رسانه ملي ايران هم خواهد بود. اين خيرخواهي به اين دليل است که رسانه ملي زبان کشور و ملت است و نقش زبان در تأمين همهجانبه منافع بدن از بالاترين و تأثيرگذارترين نقشهاست.
به خاطر همين نقش مهم است که هر جمعي با هر ابزاري به قدرت دست پيدا کند، قبل از هر چيز به سراغ رسانه ملي ميرود تا حضور خود در قدرت را با استفاده از آن اعلام کند. به عبارت روشنتر، رسانه ملي مهمترين ابزار براي اعلام موجوديت حکومتها و دولتها و اصحاب قدرت است.
کساني که خيرخواه رسانه ملي هستند البته به افقي بالاتر از قدرت و حکومت و دولت ميانديشند. آنها خود را در منافع يک جمع و يک جناح و يک دولت محدود نميکنند و رسانه ملي را نه زبان اين مجموعههاي محدود بلکه زبان آحاد ملت ميدانند. در بسياري از کشورها راديو و تلويزيون در انحصار دولتها و حکومتها قرار ندارند بلکه علاوه بر دولتها و حکومتها افراد، احزاب، جمعيتها و بعضي از مؤسسات هم راديو و تلويزيونهاي اختصاصي خودشان را دارند و به عنوان بخش خصوصي از اين رسانه پرنفوذ استفاده ميکنند.
اين کشورها با برخورداري از راديو و تلويزيونهاي خصوصي امکان بيشتري براي آگاهيبخشي به مردم و هدايت افکار عمومي دارند. در چنان شرايطي، مردم با برخورداري از تنوع راديو و تلويزيون اين امکان را دارند که با ديدن و شنيدن مطالب مختلف، آنچه را که ميپسندند انتخاب کنند و به جستجوي واقعيتها در ميان انبوه خبرها و گزارشها بپردازند.
در کشورهائي که راديو و تلويزيون انحصاري نيستند، تمام مؤسسات راديوتلويزيوني را ميتوان رسانههاي ملي دانست ولي در کشوري مثل ايران که فقط يک مؤسسه راديوتلويزيوني وجود دارد، عنوان «رسانه ملي» منحصر و محدود به همين يک مؤسسه است و به همين دليل وقتي از عنوان «رسانه ملي» سخن به ميان ميآيد، ذهنها به طرف راديوتلويزيون متعلق به دولت و نظام ميروند و انحصاري بودن آن خودنمائي ميکند.
ويژگي انحصاري بودن، اقتضائاتي دارد که اگر رسانه ملي در دايره تنگ مديريتي قرار بگيرد آفت جان آن خواهند شد و اگر در اختيار يک تفکر باز، روشن و نگرشي در سطح ملي باشد به نعمتي بزرگ براي خدمت به کشور و ملت و دولت و نظام تبديل خواهند شد. رسانه ملي در ايران در مقطع کنوني متأسفانه گرفتار دايره تنگ مديريتي است و به همين دليل مخاطبان زيادي را از دست داده و آنها را به سوي رسانههاي بيگانه يا فضاي مجازي سوق داده است.
عملکرد رسانه ملي در هفتههاي اخير که شاهد تحول قابل ملاحظهاي در سياست خارجي و تعاملات منطقهاي هستيم، افکار عمومي را نگران کرده و اعتراضات زيادي را برانگيخته است. مديران رسانه ملي وانمود ميکنند اين عملکرد، سهوي است ولي بسياري از صاحبنظران ميگويند تکرار بيش از حد اين قبيل تخلفات آنهم از شبکههاي مختلف نشان ميدهد اين عملکرد نميتواند سهوي باشد. از رسانهاي که طبق گزارش مرکز پژوهشهاي مجلس در قانون بودجه سال 1404 علاوه بر 35 هزار ميليارد تومان بودجه عمومي 8 هزار ميليارد تومان از محل درآمدهاي اختصاصي در اختيار دارد و دهها هزار نفر در اين سازمان مشغول فعاليت هستند، انتظار اينهمه اشتباه داشتن نوعي سادهانگاري است. به همين دليل بايد وضعيت رسانه ملي با نگاهي عميق در نظر گرفته شود و با برخوردي جدي و قاطع به آن سروسامان داده شود.
اوج خيرخواهي براي رسانه ملي اينست که در مديريت اين رسانه يک غربالگري عميق صورت بگيرد. اصلاح رسانه ملي بايد از بالاترين نقطه شروع شود و تا ردههاي پايينتر شامل افرادي که براساس گرايش جناحي و نه ملي به اين رسانه راه يافتهاند نيز بشود. رسانه ملي کارمندان و مديران صالح نيز دارد ولي به نظر ميرسد کار در دست ديگران است، همان عناصري که منافع جناحي را بر منافع ملي ترجيح ميدهند.