عصر اتحاد- لفته منصوری: شامگاه جمعه، آسمان اهواز ــ این شهرِ تابخورده در گرما و گذرگاه تاریخ ــ نظارهگر صحنهای تلخ و تکاندهنده بود؛ جوانی از فرزندان رنجدیدهی این خاک، با دستانی تهی و دلی لبریز از خستگی، بر بلندای پل سفید ایستاده بود؛ نه برای تماشای رود، که برای وداع با زندگی.
جناب آقای دکتر سید محمدرضا موالیزاده، استاندار خوزستان، در مسیر بازگشت از دیدار با نماینده محترم ولیفقیه و امام جمعه اهواز، هنگام عبور از خیابان طالقانی و میدان شهدا، با ازدحام خودروهای امدادی و نیروهای انتظامی مواجه شد. پرسوجویی کوتاه کافی بود تا حقیقت ماجرا آشکار شود: جوانی در آستانهی پرش از پل بود.
بیدرنگ و بیهیچ تشریفاتی، استاندار خود را به صحنه رساند. همانجا، میان اضطراب و آژیر، مأمور نیروی انتظامی ــ در تلاش برای آرامکردن فضا ــ با صدایی بلند خطاب به جوان گفت: «خودِ استاندار است که دارد با تو حرف میزند!» این جمله، سکوت سنگین لحظه را شکست. جوان سر برگرداند، نگاه کرد و صدای آرام اما پرنفوذ مردی را شنید که گفت: «هر کاری از دست من برآید، برای تو انجام میدهم.»
در آن لحظه، نه سیاست بود، نه تشریفات، نه فاصلهها… فقط یک انسان با صدای فرورفته در رنج، که داشت با مسئولی دردآشنا سخن میگفت.
آن جوان، کارگر پیمانکاری اخراجشده یکی از شرکتهای بزرگ استان بود؛ از آنان که در هیاهوی آمار و ساختار، بیصدا به حاشیه رانده میشوند. امروز، با حضور در استانداری و با دستور مستقیم دکتر موالیزاده، حکم بازگشت به کار او صادر شد. این تصمیم، بیش از آنکه یک بخشنامه باشد، پیامی روشن و بیواسطه به مدیران بود: هیچ فریادی ــ حتی اگر از بلندای پل برخیزد ــ نباید بیپاسخ بماند.
برخی این اقدام را «قهرمانگرایی لحظهای» نام نهادهاند. اما در خوزستان، جایی که رنج، مزمن و عمیق است، گاه یک حضور بهموقع، از صدها پروژه و طرح، کارآمدتر و امیدآفرینتر است. نجات یک انسان، ولو برای لحظهای، میتواند آینهای باشد از دردهای هزاران خاموش.
بیتردید، این رخداد، هشداری است به ساختارهای موجود؛ ساختارهایی که اگر کارآمدتر بودند، جوانی به آن نقطه از فروپاشی نمیرسید. دکتر موالیزاده، با ورود شخصی خود، نه فقط انسانی را از مرز سقوط بازگرداند، بلکه به کل نظام اداری یادآور شد که حضور، فضیلتی مدیریتی است، نه حاشیهای بر متن.
و آری، تنها پل سفید نبود که آن شب به ایستگاه نومیدی بدل شد؛ پلهایی ناپیدا از یأس، بیکاری، تبعیض و فراموشی، در سراسر خوزستان برافراشتهاند. آنکه حکمرانی را بهدرستی دریافته باشد، میداند که نجات از بحران، با دیدن انسان آغاز میشود و به ساختن امید، ترمیم اعتماد عمومی و بازآفرینی کرامت انسانی ختم میگردد.
و این، همان مسیریست که استاندار خوزستان، با صداقت، درک رنج مردم، و عزم در عمل، در آن گام نهاده است؛ آرام، بیادعا، اما ایستاده در کنار مردم.