در دل خوزستان، جایی که خاک تشنه و دشتهای خشک پهنهای بیپایان گستردهاند، تالاب بامدژ چون نگینی سبز و درخشان بر زمین نشسته است. این تالاب، نه تنها زیستگاهی برای بیش از ۴۰ گونه جانوری و ۱۴۳ گونه گیاهی است، بلکه بهسان سرود زندگی، هر سال میزبان پرندگان مهاجری میشود که از هزاران کیلومتر دورتر، از سرمای سیبری یا گرمای آفریقا، راهی این سرزمین میشوند تا در آغوش بامدژ بیاسایند.
آبهای شیرین تالاب که از رودخانه شاوور، طغیانهای دز و کرخه و جویبارهای کوچک جان میگیرند، رگهای حیاتی این سرزمیناند. اینجا، جایی است که زمین و آسمان به هم گره میخورند؛ آسمان با بال پرندگان مهاجرش و زمین با سبزی نیزارها و دشتهای سیلابی پیرامونش.
تالاب بامدژ تنها یک پهنه آبی نیست؛ کتابی زنده از همزیستی است. جایی که پرندگان، دوزیستان، خزندگان و پستانداران هرکدام فصلی از حیات را مینویسند. این تالاب یادآور آن است که طبیعت، همچون یک ارکستر بزرگ، تنها وقتی صدای زندگی را مینوازد که هر ساز و هر موجود در جای خود بدرخشد.
اما بامدژ، فراتر از تنوع زیستیاش، یک پیام روشن دارد: حیات در گروی همزیستی و پاسداری است.اگر امروز چشمانداز خرّم و درخشانش نگاه ما را مسحور میکند، فردا میتواند بهدلیل بیتوجهی و بهرهکشی بیرویه، به تصویری محو در خاطرات بدل شود.
تالاب بامدژ آینهای است که ما را به تماشای خودمان مینشاند؛ به یادمان میآورد که انسان نیز جزئی از این چرخه است، نه حاکم بیچونوچرای آن. هر قطره آب و هر بال پرنده در این تالاب، نشانی است از تداوم زندگی، و ما وظیفه داریم این تداوم را برای نسلهای آینده حفظ کنیم. منوچهر برون