وقتی به شوش قدم میگذاری، گویی به دل تقویمی چند هزارساله وارد شدهای؛ جایی که هر تپه، هر آجر و هر ستون، فصلی از کتابی بزرگ را روایت میکند. محوطه باستانی شوش، نه فقط یک مجموعه معماری، که داستانی چهار هزار ساله از تداوم زندگی، قدرت، ایمان و هنر در این خاک است.
این سرزمین، از کاخ آپادانا با ستونهای استوارش تا تپههای «شهر صنعتگران»، گواهی میدهد که شوش تنها یک شهر نبوده، بلکه مرکز ثقل تمدنی بوده است که ایران و جهان را به هم پیوند میداده. در میان خشتها و آجرهای خام، هنوز صدای داریوش شنیده میشود که فرمان میدهد و کارگرانی از سرزمینهای دور، سنگهای عظیم را برای ساختن کاخی بیاورند که شکوهش تا امروز پابرجاست.
شوش میان دو رود بزرگ، کرخه و دز، آرمیده؛ گویی این دو رود نهتنها آب، که حافظه تاریخ را نیز با خود حمل کردهاند. وقتی نسیم بر پهنه این محوطه میوزد، میتوان زمزمه صنعتگران، نیایش شاهان، و حتی صدای مؤذن نخستین مسجد جامع شوش را شنید؛ مسجدی که از قدیمیترینهای ایران است و یادگار روزگار ورود اسلام به این دیار.
اما عظمت شوش تنها در گذشتهاش نیست؛ در امروز ما نیز جاری است. این که شوش به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده، به این معناست که این شهر نه فقط متعلق به مردم خوزستان یا ایران، بلکه متعلق به همه جهان است. شوش سرمایهای است که اگر از آن پاسداری کنیم، پلی میشود میان نسلهای گذشته و آینده؛ اما اگر بیتوجهی کنیم، تنها ویرانهای خاموش باقی خواهد ماند.
شوش، همچون صندوقچهای پر از راز است. درون آن، اسطورهها، دینها، هنرها و حتی نخستین نشانههای شهرنشینی مدرن نهفته است. این محوطه یادآوری میکند که ما فرزندان سرزمینی هستیم که تمدن را در دل خاک خود پرورده و حالا وظیفه داریم این میراث را برای آیندگان حفظ کنیم.
در برابر شکوه شوش، هر مسافر درمییابد که تاریخ فقط در کتابها نیست؛ تاریخ، همینجاست: در ستونهای شکسته آپادانا، در دیوارهای فروریخته مسجد جامع، در تپههای خاموش «آکروپل» و در هوایی که هنوز عطر چهار هزار سال زیست انسانی را با خود دارد. شوش، شهری است که هنوز نفس میکشد و ما را به تماشای خود میخواند.
منوچهربرون